زبانحال حضرت رباب در شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
این نـالۀ شکـسـتۀ یک خـستـه مادرست بی شـیـر بـودنـم بـه خـدا مـرگ آورست آن مادری که شیـر نـدارد دهد به طفـل خجلت زده غریب و پریشان و مضطرست از دخـتـرم سکـیـنه شـنـیدم چـه هـا شـده رویت خضاب گشته ز خون کبوترست مهـلـت بـده دوبـاره گــلم را بـغـل کـنـم من مادرم که سینۀ من مهـد اصغـرست با من مگـو که تیـر به حـلق عـلی زدند بر حـنجـرش نـشـانۀ تـیـزی خنـجرست داغش عظیم اگرچه خودش شیرخواره بود این داغ سخت با همه غـم هـا برابرست |